سخنی از یک بزرگ ،مشق زندگانی پسرم
آرامش، آرامش ،آرامش شگفت انگیز تنها از سوی خدای بزرگ به سوی ما جاری است و روحم را سرشار میسازد تا ابد آن زمان که بر امواح شکوهمند عشق می نشینم و دعا می کنم و نعمت عظیمی است که بتوانی خدا را برای هر چه که داری شکر کنی.چه آرامش عظیمی را از دست می دهیم و چه رنج بیهوده ای را تحمل می کنیم فقط برای انکه دعا نمی کنیم و همه چیز را به دست خدا نمی سپاریم ...
نویسنده :
مامان آرمان
17:17
این روزها
این روزها خیلی شیرین و خواستنی شدی وروجک،هفت ماهت شده قهقه های که با اون دوتا دندون موشی کوچولوت میزنی ما رو تا اوج آسمونا میبره ...
نویسنده :
مامان آرمان
12:00
اولین سفر دریایی آرمان
هفته پیش اولین سفر دریاییت بود.خیلی خوش گذشت.با ماشین رفتیم بندر پل و از اونجا با شناور رفتیم بندر لافت.شما هم انگار میدونستی یه خبراییه.زده بودی زیر آواز و همش بالا پایین می پریدی.شبم رفتیم قشم خونه عمو اینا موندیم و عمو و زن عمو رو حسابی تو زحمت انداختیم.کلی بهت خوش گذشت عزیزم. خیلی بامزه شده بودی،حسابی با عمو و زن عمو بازی کردی و خندیدی.وقتی هم دیگه خیلی ذوق زده میشدی یه جیغ بلند میکشیدی فدات عزیزم ...
نویسنده :
مامان آرمان
1:45
5ماهگی عزیز دل مامان و بابا
تازه از حموم اومده بودی شیرین من،لپات گل انداخته فدای تو مادر ...
نویسنده :
مامان آرمان
5:37
آش دندون پسر خوشمزه مامان
آش دندون پسر نازم که با مامان جونی واست پختیم .دستشون درد نکنه. عکس ها رو هم همونجا گرفتم اینقدر شیطون شده بودی مگه میذاشتی یه عکس درست حسابی ازت بگیرم ...
نویسنده :
مامان آرمان
4:59
آرام جان مامان سینه خیز می ره
دو سه روزی میشه که شروع کردی به سینه خیز رفتن عزیزم،اما به جای اینکه جلو بیایی پسر شیطونم دوست داره تند تند عقب عقب بره... بـــــــــــــــــــــــوس پسرم ...
نویسنده :
مامان آرمان
1:47