آرمانآرمان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

آرمان دهقانی،عشق کوچولوی ما

سفرهای تابستانی 94 (1)-مشهد

1394/6/16 6:58
نویسنده : مامان آرمان
689 بازدید
اشتراک گذاری

برای اولین بار بود که من مشهد و حرم امام رضا (ع) می رفتم،برام خیلی جالب بود،جمعیت زیادی در حال رفت و آمد بودند،وقتی وارد صحن شدیم،اولین چیزی که چشممو گرفت حوضچه بزرگ و فواره آبی بود که وسط صحن قرار داشت و منم که عشق آب بازی کلی ذوق کردم.بعد از چند دقیقه آب بازی،با اصرار زیاد بابا و مامان که دوباره بر می گردیم ..دل کندم و به همراه بابایی برای عرض سلام وارد صحن اصلی شدیم.بعد از اینکه زیارت کردیم،برگشتیم کنار حوضچه و تا مامان اینا برسن من حسابی بازی کردم.

دومین روزی که مشهد بودیم،رفتیم کوهستان پارک و خیلی خوش گذشت.

وقتی وارد مجموعه باغ وحش وکیل آباد شدیم،اولین چیزی که چشممو گرفت،سه چرخه هایی بود که یه گوشه پارک بود..

و من دوست داشتم همشونو امتحان کنم و سوار شم..

یه خورده که بازی کردم خسته شدم و به راهم ادامه دادم..

خیلی برام جالب بود،من تا حالا اینقد حیوون اهلی و وحشی از نزدیک ندیده بودم!

از همه جالبتر برام،قفس شیر و ببرها بود

و من خیلی دوست داشتم برم کنار توری قفس و از نزدیک باهاشون صحبت و تماشا کنم ،اما بابایی بهم اجازه نداد!

بعد از اینکه حسابی گشتم و البته اسبی خان هم دیدم و لذت بردم،برای رفع خستگی ،زیر یه آلاچیق چوبی نشستم تا دوباره انرژی کسب کنم،چون شنیدم که قراره بابا و مامان منو ببرن سرزمین موج های خروشان-آب بازی

مشهد-طرقبه-سرزمین موج های خروشان

 
اینم یه مدل از بازی های من داخل هتل..
 
 
 
داستان سفر ادامه دارد..
پسندها (1)

نظرات (0)