آرمانآرمان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

آرمان دهقانی،عشق کوچولوی ما

شمارش معکوس

شمارش معکوس برای اولین تولدت شروع شده... تو دلم پر از دلشوره شیرین...               انگار همین دیروز بود که برای اولین بار در آغوشم جا گرفت ...
15 بهمن 1392

آرمان و خاله دوست داشتنیش

  خاله آزیتا مهربون خیلی هم دیگه رو دوست دارین.تازه کلی چیزهای خوب از خاله یاد گرفتی .نمیدونم چه جوریه که هر چی خاله بگه همون لحظه سریع یاد میگیری اما از مامانی       ...
14 بهمن 1392

سورپرایز پسرم در ماهگرد 10 ماهگی.مبارکت باشه عزیز دلم

این روزها اولین گام های کوچکت را برمیداری.گام های کوچک و لرزان اما پر اراده بر روی زمین پهناور خدا. چند روزی هست که سعی میکنی بدون اینکه دستت رو به جایی بگیری وایستی.یکی دو قدم هم بر میداری و منو بابایی کلی ذوق زده میشیم و شما هم با افتخار به ما نگاه میکنی.یه کفش سوتی هم داری که خیلی ازشون خوشت میاد .قربونت برم عزیزم. منو بابایی هم دستاتو میگیریم وبا همدیگه  تو خونه قدم میزنیم. به پسرم:  نازنینم قدمهایت همیشه پابرجا،استوار،بدون لغزش،درست،صادق و توانا و از روی دانایی ...
4 دی 1392

تقدیم پسرم،یلدا مبارک

عاشقانه کودکیت را به نظاره نشسته ام ... میبینی کوچولوی دوست داشتنی من چه وروجکی شدی در حال خوردن هندوانه شب یلدا   سفره شب یلدامون که شامل کیک مامان پز تزیین هندوانه به شکل کیک سالاد الویه و تزیین سیب به شکل گل ژله خورده شیشه تنقلات...و یـــــــــــــــــــــه دنیـــــــــــــــــا عشق   و اما حافظ: عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت...که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش...هر کسی ان درود عاقبت کار که کشت همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست...همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت ...   ...
4 دی 1392

شب یلدایی به طعم شیرین آرمان

شب یلدای امسال ما خیلی متفاوت بود،چون ما قبلا تو  رو نداشتیم.اما الان...   احساس... با... تو ... بودن. خیلی دوست دارم عزیز مامان  این اولین دس دسیته فدات شم به یمن یلدا البته تازگیا بای بای هم یاد گرفتی مامانی     ...
3 دی 1392